دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
جامعهشناسی سیاسی دورکیم
9
34
FA
حمیدرضا
جلایی پور
0000-0002-0337-1769
عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
jalaeipour@ut.ac.ir
نوح
منوری
دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
monavvary@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58625
تاکنون دورکیم بهعنوان نظریهپرداز حوزه جامعهشناسی سیاسی در ایران شناختهنشده است و در غرب نیز این امر با تأخیر زیادی صورت گرفته است. یکی از دلایل این تأخیر این است که کتابهای سیاسی دورکیم ازجمله کتاب مهم «درسهای جامعهشناسی» دیرتر از بقیه آثار او گردآوری و ترجمه شده است. آرای سیاسی دورکیم به شکل ویژه مربوط به ماهیت و کارکرد دولت، نقش دولت در توسعه فردگرایی اخلاقی، و تنظیم رابطه دولت و جامعه در قالب دموکراسی است. اهمیت این نظریات بهخصوص در تعاریف ویژهای است که او از دولت، اخلاق مدنی، و دموکراسی ارائه میدهد. همچنین جامعهشناسی سیاسی نودورکیمی که در دهههای اخیر در آثار جفری الکساندر نمود پیداکرده است، بهعنوان یکی از ارکان شکلگیری چرخش فرهنگی در جامعهشناسی سیاسی شناخته میشود. در این مقاله ضمن بیان آرای دورکیم در مورد مباحث مذکور، به نسبت آرای دورکیم با مکاتب گوناگون جامعهشناسی سیاسی و برخی مباحث متأخر مرتبط با جامعهشناسی سیاسی دورکیم نیز پرداخته میشود.
دولت,دموکراسی,جامعه مدنی,جامعهشناسی سیاسی نودورکیمی,پلورالیسم
https://jsr.ut.ac.ir/article_58625.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58625_50827f1642e2144e6ec88cc72a4b706e.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
بررسی پدیدارشناسانه دین از منظر جان دی کاپوتو
35
63
FA
مجید
موحد مجد
عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه شیراز
mmmajd@gmail.com
علی
فتوتیان
دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه شیراز
salman.lr85@ gimail.com
10.22059/jsr.2016.58626
<span lang="FA" dir="RTL">در این مقاله قصد داریم به بررسی نظرات پدیدارشناسانهی کاپوتو در مورد دین بپردازیم. برای این منظور در ابتدا با بنیانهای نظری وی آشنا میشویم که مهمترین آنها رویکرد پدیدارشناسانهی هایدگری، لویناسی میباشد. او در رویکرد خود با قایل بودن به حذف هرگونه متافیزیک و به تبع آن مفاهیم مطلقانگار در حوزهی مطالعات دینشناختی به دنبال سوژهزدایی از معرفت دینی است و برای این مهم از رویکرد پدیدارشناسانهی لویناس و رویکرد آنتولوژیک هایدگر برای تقرب به هستی دین مدد میجوید. در نهایت اینکه نبایستی رویکردهای دینشناختی پسامتجدد را جدای از فلسفههای پسامتجدد سدهی اخیر در نظر گرفت و اینکه این حوزه تا چه اندازه در معرفتبخشی مطالعات دینی شخص موثر است وابستهی با نسبتی است که وی با پساتجدد و نظرات پیرامون آن برقرار میکند و اینکه چنین رویکردهایی تا چه اندازه در مقام اثبات ادعای خود برامدهاند، وابسته به چنین نسبتی است و اصولا هم در چارچوب معرفتشناختی چنین نسبتی بایستی درک شود.</span>
کاپوتو,لویناس,هایدگر,پدیدارشناسی,هرمنوتیک رادیکال,متافیزیک,دین,اخلاق
https://jsr.ut.ac.ir/article_58626.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58626_d6e6a4407a647188a5823134a60e32a2.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
بیماری مزمن بهعنوان شیوهای از زندگی: مطالعهای در واقعیتهای زیسته بیماری ام.اس.
65
89
FA
کمال
خالق پناه
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه کردستان
kkhaleghpanah@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58627
<span lang="FA" dir="rtl">هدف این مقاله کاوش در واقعیتهای زیستة تجربه بیماری مزمن و در اینجا بیماری ام. اس. است. پرسش مقاله معطوف به کاوش در جایگاه بیماری در تاریخ زندگی فرد بیمار و تداوم آن از طریق دردها و ترسها و انتظارات از آینده در متن اجتماعی است. ایدة نظری مقاله این امر است که فضای اجتماعی بهواسطة بازنماییهای بیماری و تحمیل محدودیتها بیماری را تشدید و بیمار را طرد میکند، بنابراین بایستی مفهومسازی بیماری مزمن مبتنی بر واقعیتهای زیسته بیمار صورت گیرد و نه تجربه ذهنی. پس از مروری بر نظریههای تجربه بیماری در نهایت مفهومسازی میشل بوری از بیماری مزمن بهعنوان گسست زندگینامهای مبتنی بر برجستهکردن تجربه ذهنی بیماری بدون توجه به شرایط ساختاری و فرهنگی و اجتماعی را به چالش میکشیم. این مقاله با مطالعه مضمونی تجربه بیماران مبتلا به ام. اس. در میدان وبسایت تخصصی ام. اس. سنتر، مفهوم شیوه زندگی را بهعنوان فضای تعامل بین بیماری و معالجه آن، شرایط ساختاری (از ایجاد بیماری تا داغ ننگ) و بازنمایی بیماری در جامعه و مقاومت در برابر آن را برای مفهومسازی بیماری مزمن بهکار میگیرد. مفهوم شیوه زندگی برخلاف مفهوم گسست زندگینامهای مبتنی بر امکانهای ساختاری زندگی با بیماری مزمن است و همزمان مواجهه با بیماری را از مواجههای صرفا فردی به موقعیت زندگی اجتماعی گسترش میدهد.</span>
بیماری ام. اس,گسست زندگینامهای,شیوه زندگی,تحلیل مضمونی
https://jsr.ut.ac.ir/article_58627.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58627_ab080d1a340b7439704d8a19a4e91ff8.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
بیسازمانی اجتماعی و آسیبهای پنهان شهری (مطالعه موردی: محلۀ هرندی)
91
121
FA
ستار
پروین
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
starparvin@yahoo.com
علی اصغر
درویشی فرد
کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
darvishi68.swork@gmail.com
قباد
کاظمی
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه
10.22059/jsr.2016.58628
<span lang="FA" dir="RTL">بیسازمانی اجتماعی حاکم بر محلۀ هرندی زمینه را برای شکلگیری انواع آسیبها و مسائل اجتماعی فراهم کرده است. مطالعۀ حاضر به بررسی بیسازمانی اجتماعی در محلۀ هرندی (دروازه غار) در شهر تهران و یکی از آسیبهای اجتماعی پنهان در آن (قماربازی) میپردازد. دادههای این تحقیق از طریق روش تحقیق کیفی و با استفاده از تکنیکهای مصاحبه و مشاهده گردآوری شده است. حجم نمونه 35 نفر و تعداد این حجم، با رسیدن به اشباع نظری پایان یافت. نتایج نشان میدهد که قماربازان اکثراً مرد هستند و قماربازی در سر چهارراهها و داخل کوچههای محله و همچنین در داخل خانهها بهصورت سازمانیافته انجام میشود. میتوان قماربازان را به چهار دسته، قمارباز محلی (ساکن در محل)، قمارباز گذری، قمارباز بیخانمان و قمارباز حرفهای تقسیمبندی کرد. در نهایت نتایج تحقیق نشان میدهد که قماربازی با انواع آسیبهای اجتماعی دیگر مانند اعتیاد، سرقت، اختلافات خانوادگی و... ارتباط دارد. مسئلۀ قمار و قماربازی از جمله آسیبهای اجتماعی است که با ساختار محلۀ بیسازمان محلۀ هرندی در ارتباط است. بنابراین بیسازمانی اجتماعی محله، زمینهساز این آسیب پنهان شهری است.</span>
بیسازمانی اجتماعی,محلۀ هرندی,آسیبهای پنهان شهری,قماربازی
https://jsr.ut.ac.ir/article_58628.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58628_ded9c6885fa24d0ee02f482c73c9d25c.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
زمینههای اجتماعی - فرهنگی کنشهای اقتصادی در میان زنان و پیامدهای آن
123
141
FA
عادل
عبداللهی
عضو هیأت علمی مؤسسۀ مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور
abdolahi1980@gmail.com
ولی الله
رستمعلی زاده
عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور
v.rostamalizadeh@gimail. com
بشیر
قانع
کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
bashirghane49@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58629
<span lang="FA" dir="RTL">پژوهشهای کیفی این امکان را به پژوهشگر میدهند تا کنشهای روزانۀ افراد را بر اساس تعریف خود کنشگران دریافت و تحلیل کند. بر این اساس، پژوهش حاضر با محورقراردادن دادههای میدانی درصدد مطالعۀ معنای ذهنیِ کنشهای اقتصادی در بین زنان شهرستان پاوه، شناخت زمینههای اجتماعی فرهنگیِ مؤثر بر این کنشها و پیامدهای آن است. روششناسی این پژوهش، مبتنی بر روش تحقیق کیفی است. در این پژوهش با استفاده از فنون مصاحبۀ عمیق و مشاهدۀ مشارکتی اطلاعات گردآوری شد. همچنین به منظور تحلیل دادهها از تکنیک تحلیل چارچوب طی پنج مرحلهی آشناسازی، شناسایی چارچوب موضوعی، نمایهسازی، جدولبندی و ترکیب دادهها استفاده شد. یافتههای پژوهش حول پنج درونمایهی اصلی با عناوین "بسترمندشدن کنشهای اقتصادی"، "بسترمندی الگوهای پسانداز"، "الگوی اشتغال ضرورتگرا"، "همیاری خانوادگی در تولید" و "باز تعریف جایگاه و منزلت زنان" سازماندهی شدند که هر یک از درونمایههای مزبور دو درونمایهی فرعی را پوشش میدهند. در پایان با مرور و ترکیب درونمایههای استخراجشده به چارچوب نظریِ نهایی دست یافتیم. بر اساس "چارچوب نظریِ نهایی" میتوان گفت که کنشهای اقتصادی در بین زنان شهرستان پاوه مبتنی بر مجموعهای از "کنشهای نیّتمند" است و از پیامدهای بارز این کنشها میتوان به "ساختارزدایی در نقشهای زنانه" اشاره کرد و به همین ترتیب، پیامد نهایی کنشهای اقتصادی در جامعۀ مورد مطالعه، "زنانه شدن اقتصاد خانگی" است که این مقوله میتواند به لحاظ معنایی سایر درونمایههای فرعی و اصلیِ برآمده از یافتههای پژوهش را پوشش دهد.</span>
کنشهای اقتصادی,کنشهای نیّتمند,بسترمندشدن کنشهای اقتصادی,زنانهشدن اقتصاد خانگی,زنان پاوهای
https://jsr.ut.ac.ir/article_58629.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58629_726f8db67a191ad418c916fe45832a83.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
مطالعه موقعیت میدان روشنفکری ایران و موضع آن در قبال فرآیند دموکراتیکشدن فرهنگ از انقلاب اسلامی تا 1376
143
163
FA
مهرداد
نوابخش
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
امین
کرمی
دکتری تخصصی جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و
تحقیقات تهران
a.karami_1375@yahoo.com
10.22059/jsr.2016.58630
<span lang="FA" dir="RTL">هدف این مقاله بررسی موقعیت میدان روشنفکری و موضع آن در مواجهه با فرآیند دموکراتیزهشدن فرهنگ در سطوح فرمال و محتوایی و نوع این رابطه براساس میانجیگری میدان طبقات اجتماعی و میدان قدرت است. بدین منظور از نظریه میدانهای بوردیو بهعنوان چارچوب مفهومی و برخی شاخصهای دموکراتیزهشدن فرهنگ از منظر کارل مانهایم استفاده شده است. لذا ابتدا ویژگیهای میادین قدرت، روشنفکری و طبقات اجتماعی توصیف شده است و همچنین زیرمیدان ادبیات بهمثابۀ میدان شاهد برای پیگیری تحولات دموکراتیک یا غیردموکراتیک مورد بررسی قرار میگیرد<strong>. </strong>برای پیگیری و دستیابی به مختصات این میادین روش مطالعۀ اسنادی-کتابخانهای و راهبرد نمونهگیری هدفمند یا معیارمحور اتخاذ گردید. در پایان، تبیین مختصات و ویژگیهای میادین مذکور به صورت مناسبات دوتایی انجام میشود. بر مبنای این تبیین میتوان گفت: میدان روشنفکری در مواجهه با پدیدۀ دموکراتیزهشدن فرهنگ دچار انفعال و عدم تأثیرگذاری شده و چهبسا نوعی سردرگمی در قالب گفتمانهای روشنفکری دیده میشود که نتیجۀ عدم ایجاد تقابل قطبهای دولتمدار و مستقل و لذا چیرگی ساختاری ساحت دولت-سیاست است. بدین دلیل خود میدان روشنفکری نه تنها از لحاظ تأثیر ایجابی دچار شکست میشود بلکه ویژگیهای قطببندی، تمایز و هویتیابی دموکراتیک را هم درونی نمیسازد. </span>
میدان,سرمایۀ فرهنگی,سرمایۀ نمادین,دموکراتیزهشدن فرهنگ,قطببندی,رقابت فکری
https://jsr.ut.ac.ir/article_58630.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58630_568f948657d3ed929e5fa86098aa3523.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
نفرین و نفرت در ترانههای عامهپسند ایرانی (از سال 80 تاکنون)
165
192
FA
طلیعه
خادمیان
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
محسن
سلیمانی فاخر
کارشناس ارشد جامعه شناسی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
oomid.fakher@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58631
این پژوهش بهدنبال مطالعه «نفرین در ترانههای عامهپسند ایرانی» است. بدین منظور موسیقی فارسی در ایران در سالهای 1380 تا 1394 تحلیل شده است. رویکرد پژوهشی مورد استفاده کیفی است. پژوهش از آنجاکه به مطالعه موسیقی مردمپسند بهعنوان بخشی از فرهنگ عامهپسند میپردازد در حوزه جامعهشناسی هنر و فرهنگ قرار میگیرد. <br />روش اصلی مورداستفاده در این پژوهش «گراندد تئوری ساختارگرا» است. از این روی، بهجای استفاده از نظریههای موجود بهعنوان چارچوپ نظری، پژوهشگر بهدنبال تولید نظریه خودبنیاد و بومی از دل دادههای میدان بوده است. بدین منظور با استفاده از شیوه نمونهگیری نظری، دادههای لازم از منابع مختلف گردآوری شده است. در گردآوری دادهها از تکنیکهای متعددی مانند مصاحبه، مشاهده، مشاهده آنلاین، گردآوری اسناد و متون بهره گرفته شده است. آنگاه همه دادهها با استفاده از دستورالعملهای کدگذاری سهگانه باز، محوری و انتخابی، کدگذاری شدهاند. در نهایت از میان دادهها، 88 مفهوم و20 مقوله استخراج شدهاند و «شرایط زندگی اجتماعی وتناقضات درونی روابط انسانی» بهعنوان مقوله مرکزی مشخص شده است. <br />بهعنوان روش دوم، تحلیل گفتمانی بهکار گرفته شده و 5 گفتمان موجود در موسیقی نفرینی شناسایی شدهاند و دال مرکزی و وقتههای هر کدام مشخص شد. <br />در پایان نیز با استفاده از دو معیار اطمینانپذیری و کثرتگرایی، بهعنوان بدیلهایی برای روایی و پایایی در پژوهش کیفی و همچنین پاسخگویی به سوالات هفتگانه اشتراوس و کوربین درباره تجربه در مطالعه، پژوهش موردارزیابی قرار گرفته است. <br /><strong> </strong>
موسیقی مردمپسند,موسیقی پاپ,موسیقی رپ,گراندد تئوری ساختارگرا,موزیک نفرین
https://jsr.ut.ac.ir/article_58631.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58631_b5e7c2d32e884944517c4bb8e2067a14.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
گفتمانهای قومگرایی در نشریات دانشجویی
193
213
FA
محمد
فرهادی
استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه رازی
m.farhadei@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58812
مسألة اصلی این مقاله استخراج گفتمانهای قومگرایی نزد دانشجویان دانشگاههای ایران است. بر این اساس استدلال میکند قومگرایی منازعهای معنایی است و فهم آن موکول به بررسی و تحلیل گفتمانی این مسأله خواهد بود. بر این قیاس روش نوشتة حاضر تحلیل گفتمان فوکویی به روایت لاکلائو و موفه است. از آنجا که دانشگاه عرصة بازنمایی پدیدارهای اجتماعی است، متن مورد مطالعه از مطالب نشریات دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور انتخاب شده است. وجه غالب تحلیل در این مکتوب اکتشافی است لذا نتایج تحقیق حاوی توصیف گفتمانهای قومگرایی و گزارههای مفصلبندیشده در آنها است. این نوشته ادعا میکند قومگرایی پیرو مناسبات سیاست جدید، رقابت بر سر معنا و تعریف هویت است و همچنانکه ویژگیهای هر گفتمان را بهدست میدهد، نشانههای مورد استفاده در هر زمینه برای توجیه قومگرایی را نیز معرفی میکند.
قومگرایی,گفتمان,سیاست فرهنگی,دانشجویان,تُرک,کُرد
https://jsr.ut.ac.ir/article_58812.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58812_ed5f0d6848b5c595377576b40983d3d9.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
تحلیل طبقاتی با رویکرد نظریۀ گفتمان لاکلائو و موف: بررسی گفتمانهای جمهوری اسلامی ایران در قبال طبقه متوسط مدرن شهری از 1368 تا 1392
215
236
FA
سید محمدمهدی
خویی
دکترای مطالعات فرهنگی و رسانه از سواس، دانشگاه لندن
mahdikhoei@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58813
طبقة متوسط مدرن در ایران با محوریت شهر تهران تحت تاثیر شروع فرایندهای مدرنیزاسیون توسط پهلوی اول مجال ظهور و بروز پیدا کرد. این طبقه که بسیاری از محققان آن را محصول فرایندههای مدرنیزاسیون میدانند, در تاریخ معاصر ایران نقش عمده و تاثیرگذاری ایفا کرده است. این نوشته تلاشی است برای ارائة تحلیلی طبقاتی گفتمانی بر مبنای نظریة گفتمان لاکلائو و موف از شرایط شکلگیری و تکامل طبقة متوسط مدرن در شهر تهران. در این نوشته تلاش شده که اولاً تعریفی از طبقه ارائه شود که منطبق با چارچوب نظری برگزیده شده است و بعد بر مبنای این تعریف به شرایط زمینهای بپردازد که شکلدهنده به هویت این طبقه در مقاطع مختلف تاریخی بوده است. این تحقیق با دورهبندیهای مشخص از دوران پس از انقلاب، در تلاش است تا استدلال کند که سوژگی مد نظر گفتمان جمهوری اسلامی برای بسط در میان طبقة متوسط مدن شهری، در دوران مختلف پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و بر مبنای گونههای مختلف مفصلبندی این گفتمان با توجه به شرایط زمینهای مختلف، حاوی شاخصههای مختلف و متفاوتی بوده است که بعضاً دربرگیرندة تضادی درونی در موقعیت ایدهآل سوژگی گفتمان جمهوری اسلامی ایران است.
گفتمان,موقعیت سوژگی,موقعیت ساختاری,سوبژکتیویتی,طبقة متوسط مدرن,مفصلبندی,سرمایهداری رانتیر
https://jsr.ut.ac.ir/article_58813.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58813_855ad73a7505c34b9e356515cce019a6.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
تصوف و حیات اجتماعی؛ بررسی جهتگیری دو طریقت نقشبندی و نعمت الهی در حوزههای اقتصادی و سیاسی در عصر تیموری
237
260
FA
ندا
حسینی میلانی
دکتری جامعهشناسی دانشگاه تهران
neda.hmilani@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58814
هدف از این مطالعه نشاندادن ابعاد اجتماعی تصوف، با تاکید بر دو طریقت نقشبندی و نعمتالهی است. با بهرهگیری از تیپشناسی وبر از دو تیپ عارف و زاهد، فهم جهتگیری طریقتهای صوفیانه (دو طریقت مذکور) در حوزههای سیاسی و اقتصادی مطمح نظر بوده است. دورة تاریخی مورد بررسی دورة تیموری است. این پژوهش با روش تحلیل اسناد تاریخی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که دو طریقت نقشبندی و نعمتالهی در حوزههای سیاسی و اقتصادی بسیار فعال بودهاند و بهنظر میرسد تیپشناسی وبر برای فهم جهتگیریهای طریقتها در تصوف اسلامی، ابزار کارآمدی نیست. از نظر وبر جهتگیری صوفیانه از تیپ جهتگیری عارفانه است. اما نتایج این تحقیق نشان میدهد که جهتگیری طریقتهای نقشبندی و نعمتالهی در حوزههای اقتصادی و سیاسی متفاوت از تیپشناسی وبر است. بهنظر میرسد برای فهم جهتگیری صوفیانه در امور دنیوی تیپی مستقل از دو تیپی که وبر صورتبندی کرده مورد نیاز است. نتایج حاصل از این تحقیق موید نفوذ تصوف در دورة میانی در حیات اجتماعی است.
تصوف,حیات اجتماعی,طریقت نعمتاللهی,طریقت نقشبندی,تیپ ایدهآل,جهتگیری اقتصادی,جهتگیری سیاسی
https://jsr.ut.ac.ir/article_58814.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58814_d0e901029bc65971b447918a145f80d0.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
پیامدهای مدرنیته برای معنویتگرایی: بررسی انتقادی دیدگاه چارلز تیلور
261
284
FA
وحید
سهرابی فر
دانشجوی دکترای دین پژوهی دانشگاه ادیان و مذاهب و دانشآموختۀ حوزۀ علمیّۀ قم
vsohrabifar@gmail.com
باقر
طالبی دارابی
استادیار گروه دینپژوهی دانشگاه ادیان و مذاهب
b.t.darabi@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58815
<span lang="FA" dir="RTL">چارلز تیلور، یکی از مهمترین متفکرانی است که به چگونگی شکلگیری جهان مدرن و هویت انسان مدرن، پرداخته است. این مقاله سعی دارد تا به بررسی دیدگاه وی در باب پیامدهای مدرنیته برای معنویتگرایی بپردازد. به این منظور، ابتدا شرحی از تحلیل وی از چگونگی شکلگیری جهان مدرن ارائه و سپس به پیامدهایی از مدرنیته پرداخته میشود که بر جریان معنویتگرایی تاثیرگذار بوده است؛ پیامدهایی چون <em>گردش به درون</em>، <em>استقلال معنویت از دین</em>، <em>تنوع گزینههای معنوی</em> و <em>رقابت معنویت دینی و غیر دینی. </em>پس از گزارش دیدگاه تیلور، انتقاداتی نسبت به دیدگاه وی طرح شده است که از جمله میتوان به <em>عدم امکان تفکیک معنویت از دین</em> و نیز <em>ناممکنبودن معنویت الهی در چارچوب مادی</em> اشاره کرد. در نهایت اگرچه دیدگاه تیلور در باب پیامدهای مدرنیته برای معنویت، دارای اشکالاتی دانسته شده است که آن را نیازمند اصلاح میکند ولی همچنان کلانتحلیل تیلور، ارزشمند و در بسیاری از موارد کارآمد ارزیابی شده است. روش پژوهش در این مقاله نیز بر اساس روش تحلیل محتوای هرمنوتیکی است که بر اساس آن، محتوای آثار تیلور مورد بررسی قرار گرفته است و مفاهیم کلیدی و چارچوبهای مفهومی آنها استخراج شده است و با تحلیل و بررسی آنها سعی بر پاسخ دادن به پرسش این مقاله بوده است</span>
معنویتگرایی,چارلز تیلور,پیامدهای مدرنیته,معنویت مدرن,معنویت دینی,معنویت غیر دینی
https://jsr.ut.ac.ir/article_58815.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58815_3fae86eed58e0b8b986ae90184460a5d.pdf
دانشگاه تهران
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
1010-2809
2717-3291
23
1
2016
08
22
نقدی بر نظریات دکتر طباطبایی پیرامون بنیانهای مفهوم قانون نزد متفکران عصر مشروطه
285
304
FA
فرهنگ
فقیه لاریجانی
استادیار دانشگاه مازندران، دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی
مریم
فتحعلی زاده آهنگر
دانشآموخته حقوق عمومی
fathlaw.90@gmail.com
10.22059/jsr.2016.58816
انقلاب مشروطه نقطۀ عطفی در شکلگیری نظام حقوقی ایران است. نخستین بار در ایران تلاش شد چارچوبی مشخص برای حکمرانی ارائه شود. در تبدیل حکومت خودکامه به حکومت قانون، مفهوم «قانون»، خود بیش از هر موضوع دیگری نیازمند تبیین و تشریح بود. در میان آرای ارائهشده در باب تاریخ اندیشۀ سیاسی و حقوقی مشروطۀ ایران، نظریات دکتر سیدجواد طباطبایی از انسجام بیشتری برخوردار است. طباطبایی مواجهۀ نقادانه با سنت قدمایی را راهی برای دستیابی به یک نظام فکری جدید میخواند و تنها سنت باقیمانده را فقه و شریعت معرفی میکند.
او دو چهرۀ شاخص عصر مشروطه، مستشارالدولدوله و نایینی را بهعنوان نمایندگان شاخص این سنت فکری مورد بررسی قرار میدهد. این پژوهش در درجۀ نخست بر این باور است که سنت قدماییِ مورد نظر دکتر طباطبایی امکان شکلگیری و تداوم نداشته است و تلاش برای بازسازی آن نیز ره به جایی نخواهد برد. چهرههایی که طباطبایی بهعنوان سنگعیار تشخیص نظریات مشروطه استفاده کرده است، برخلاف ظاهر اولیه، دارای بنیانهای اندیشۀ متضادی هستند. اندیشۀ مستشارالدوله، در ادامۀ سنت غربی، بر اصالت خرد بشری بنا شده، درحالیکه بنیان اندیشۀ نایینی اصالت تعبّدگرای شریعت است.
در نهایت، نظریات میرزاملکمخان ناظمالدوله مورد تاکید قرار گیرد که به نوعی پدر فکری و سرچشمۀ اولیۀ آرای مستشارالدوله نیز بود، اما برخلاف او در دام خلط بنیانهای اساسی مفاهیم گرفتار نشد.
سنت,حکومت خودکامه,شریعت,قانون,سلطنت مطلقه
https://jsr.ut.ac.ir/article_58816.html
https://jsr.ut.ac.ir/article_58816_f27709bfb5fd9edd853965779496c465.pdf