خلاصه ماشینی: "وضع کنونی کشورهای پیشرفتهء صنعتی قدیمی به خوبی سرابی را که اتکای محض به علم و تکنیک پیش میآورد،نشان میدهد و میبینیم که چشمداشت صرف به ثمرات مادی علم و تکنیک و رفاه حاصل از آن به خودی خود چه مسائل اجتماعیی را مطرح میکند و این خطای بزرگ گریبانگیر بسیاری از کشورهاست که گمان میکنند مشکلات آنها صرفا اقتصادی است و اگثر،مثلا،درآمد ملی یا سرانه را به فلان حد برسانند،دیگر مسئلهای مطرح نخواهد بود،در حالی که تجربههای مختلف نشان میدهد که پیشرفتهای اقتصادی همیشه با خود مسایل اجتماعی تازهای را به همراه میآورند که اگر پیشبینی و چارهاندیشی نشوند بحرانهای بزرگی را به وجود میآورد. یکم آنکه،علوم اجتماعی به عنوان شاخهای از علوم تجربی و نظری جدید در کنار علوم دیگر به سرعت گسترش مییابند و بعضی از آنها،مانند اقتصاد و جمعیت شناسی،به سرحد یک«علم دقیق»بسیار نزدیکند؛ دوم آنکه،علوم اجتماعی،در کنار علوم طبیعی،برای پیشبرد جوامع و بهبود وضع اجتماعی و کاستن از شدت نگرانیها و ناراحتیهای ناشی از پیدایش اوضاع جدید و نیز برای هموار کردن راه پیشرفت و صرفهجویی در به کار بردن منابع انسانی و فراهم آوردن بهترین شرایط سازش جوامع قدیمی با تکنیک و صنعت و زندگی اجتماعی جدید مفید و ضروری هستند؛سوم آنکه،علوم اجتماعی در حکم ابزار انتقادی هستند و از آنها و روشهای آنها میتوان مانند نورافکندی برای روشن کردن زوایای تاریک جوامع و کمی و کاستیهای آنها استفاده کرد و معایب و نابهنجاریهایی را که معمولا از چشمها مخفی هستند نشان داد."