مفاهیم ابداعی و قالبهای نظری او چنان تأثیری حتی در علوم همجوار جامعهشناسی داشته است که یک دانشجوی متعصب علم سیاست با عصبانیت و بیاختیار روزی فریاد کشید که «چرا ما نتوانستهایم پارسنزی برای خود خلق کنیم؟» این مرد در دنیای علمی ما متأسفانه تاکنون ناشناخته مانده است. حتی مرتن،که شاگرد و دوست و هم مسلک و به عقیده بسیاری بعد از خود او اولین رجل جامعهشناسی آمریکاست،در دفاع ملتمسانه از اینکه بجای تئوری بلند پروازانه در جامعهشناسی باید فعلا با تئوریهای زمینیتر و محدودتر ساخت،در مقابل پارسنز فریاد میکشد که«جامعهشناسی هنوز آمادهء (1)این مقاله تحت عنوان«سرمایهداری در آثار معاصر آلمان:زومبارت و وبر»در دو بخش در مجلهی Journal of Political Economy انتشار یافت:اولی در ج 35(1928) ص 641-661 و دومی در ج 37(1929)ص 31-51. در دنیایی که جامعهشناسی آن به«جنون کمیتگرایی»5بوسیله مردی چون سوروکین متهم میشود،در آثار پارسنز اثری از تحقیقات آماری و ارقام و اعداد نیست و اگر گاهی به تجزیه و تحلیل موراد عینی،مانند حرفهء پزشکی و نهضت نازیها و امثال آن میپردازد،صرفا برای نشاندادن این است که تئوریهای او را میتوان به دادهها و واقعیات عینی اطلاق کرد و تازه خود این کارهای او مرحلهها از نظایر متعارف آن،مثلا اطلاق تئوری«گروه مرجع»بوسیلهء مرتن به دادههای مربوط به سربازان آمریکائی6،دور است. (7)از این دو کتاب یکی به قلم رابرت میچل نامبرده است که بیشتر به تشریح تئوریهای پارسنز از نقطهنظر جامعهشناسی سیاسی پرداخته است و دیگری کتابی است که زیر نظر ماکس بلک( Max Black )استاد فلسفه و منطق دانشگاه کرنل تحت تحت عنوان: ."